من برای سالیان بعد مینویسم
سالها بعد که چشمان تو عاشق مي شوند
اما اون روز خیلی دوره اون موقعه دیگه من نیستم
افسوس که قصه مادربزرگ درست بود هميشه يکي بود و يکي نبود...
ولی بدون تا آخرین نفسم دوست دارم
عشق من و با این که تو منو فراموش میکنی ولی من نه
اینو یادت باشه خیلی دوست دارم چه باور کنی چه نکنی
سالها بعد که چشمان تو عاشق مي شوند
اما اون روز خیلی دوره اون موقعه دیگه من نیستم
افسوس که قصه مادربزرگ درست بود هميشه يکي بود و يکي نبود...
ولی بدون تا آخرین نفسم دوست دارم
عشق من و با این که تو منو فراموش میکنی ولی من نه
اینو یادت باشه خیلی دوست دارم چه باور کنی چه نکنی